اعضای بدن به زبان آلمانی + تلفظ
اگر در حال یادگیری زبان آلمانی هستید، یکی از مهمترین چیزهایی که باید یاد بگیرید، یادگیری اعضای بدن به آلمانی است. از مراجعه به بیمارستان و پزشک گرفته تا بیان درد و مشکلات جسمی، صحبت راجع به اعضای بدن، یکی از موضوعات مهمی است که نقش زیادی در مکالمات روزمره دارد.
حتی بقراط، پدر علم پزشکی درباره یادگیری اعضای بدن و علوم انسانی میگوید:
بدن انسان، حکیمترین و شگفتانگیزترین اثر طبیعت است. شناخت آن، کلید درمان و سلامتی است.
از همین رو مهم است که بتوانید به خوبی در مورد اعضای بدن به آلمانی صحبت کرده و کلمات و عبارات مربوط به آن را بیان کنید. اگر در حال یادگیری زبان آلمانی هستید، پیشنهاد میکنیم در ادامه این مقاله از آموزشگاه زبان آلمانی جرمن لنگوئیج که به آموزش واژگان مربوط به اعضای بدن به آلمانی میپردازیم، همراه ما باشید.
یادگیری اعضای بدن به آلمانی
Hermann Biggs، پزشک آمریکایی میگوید: «بدن انسان تنها ماشینی است که هیچ قطعه یدکی برای آن وجود ندارد.»
همین جمله نشاندهنده اهمیت توجه به بدن و اعضای آن است. به همین دلیل است که در همه زبانها از جمله زبان آلمانی، آشنایی با بدنمان و اعضای آن بسیار مهم و حیاتی است.
این به این دلیل است که مکالمه درباره بدن به آلمانی به ما کمک میکند به هنگام مراجعه به پزشک و بیمارستان، ارائه شرح حال پزشکی و بیان درد و مشکلات مربوط به بدن، بتوانیم به طور کامل و واضح صحبت کنیم. اگر در حال آموزش آنلاین زبان آلمانی هستید، باید بدانید که چگونه اعضای مختلف بدن خود را به آلمانی بیان کنید. در این بخش، کلمات پایه آلمانی درباره بدن همراه با تلفظ آنها آورده شده است.
واژه فارسی | واژه آلمانی | تلفظ |
سر | Kopf | [kɔp͡f] |
صورت | Gesicht | [ɡəˈzɪçt] |
مو | Haar | [haːɐ̯] |
گلو | Kehle | [ˈkeːlə] |
شانهها | Schultern | [ˈʃʊltɐn] |
بازوها | Arme | [ˈaʁmə] |
زیر بغل | Achseln | [ˈaksəln] |
بالا تنه | Oberkörper | [ˈoːbɐˌkœʁpɐ] |
استخوان ترقوه | Schlüsselbein | [ˈʃlʏsl̩ˌbaɪ̯nəs] |
سینه | Brust | [bʁʊst] |
دستها | Hände | [ˈhɛndə] |
دست چپ | Linke Hand | [ˈlɪŋkə hant] |
دست راست | Rechte Hand | [ˈʁɛçtə hant] |
بند انگشت | Fingerknöchel | [ˈfɪŋɐˌknœçl̩] |
مچ دست | das Handgelenk | |
انگشت | Finger | [ˈfɪŋɐ] |
اجزای سر به آلمانی
در جدول زیر، کلمات آلمانی مربوط به سر آورده شده است.
واژه فارسی | واژه آلمانی | تلفظ |
سر | Kopf | [kɔp͡f] |
مغز | Gehirn | [ɡəˈhɪʁn] |
گردن | Hals | [hals] |
مخچه | Kleinhirn | [ˈklaɪ̯nˌhɪʁn] |
ساقه مغز | Stammhirn | [ʃtamhɪʁn] |
قطعات صورت به زبان آلمانی
برای بیان اعضای صورت به آلمانی نیز، از کلمات جدول زیر استفاده میکنیم:
واژه فارسی | واژه آلمانی | تلفظ |
صورت | Gesicht | [ɡəˈzɪçt] |
گوشها | Ohren | [ˈoːɐ̯n] |
چشمها | Augen | [ˈaʊ̯ɡn̩] |
بینی | Nase | [ˈnaːzə] |
چانه | Kinn | [kɪn] |
گونهها | Wangen | [ˈvaŋən] |
پیشانی | Stirn | [ʃtɪʁn] |
فک | Kiefer | [ˈkiːfɐ] |
پوست | Haut | [haʊ̯t] |
ابروها | Augenbrauen | [ˈaʊ̯ɡn̩ˌbʁaʊ̯ən] |
مژه | Wimpern | [ˈvɪmpɐn] |
سوراخ بینی | Nasenloch | [ˈnaːzn̩ˌlɔx] |
لبها | Lippen | [ˈlɪpm̩] |
دهان | Mund | [mʊnt] |
دندان/ دندانها | Zähne, Zahn | [ˈt͡sɛːnə], [t͡saːn] |
زبان | Zunge | [ˈt͡sʊŋə] |
ابروها | Augenbrauen | [ˈaʊ̯ɡn̩ˌbʁaʊ̯ən] |
اجزای کمر تا پا به آلمانی
کلمات آلمانی مربوط به اجزای کمر تا پا به آلمانی عبارتاند از:
واژه فارسی | واژه آلمانی | تلفظ |
پاها | Beine | [ˈbaɪ̯nə] |
کمر | Rücken | [ˈʁʏkn̩] |
باسن | Pobacken | [ˈpoːˌbakn̩] |
زانو | Knie | [kniː] |
ساق پا | Schienbein | [ʃiːnbaɪ̯n] |
مچ پا | Knöchel | [ˈknœçl̩] |
کف پا | Fuß | [ˈfuːs] |
پاشنه | Hacke | [ˈhakə] |
انگشت پا | Zeh | [t͡seː] |
پاها | Beine | [ˈbaɪ̯nə] |
زانو | Knie | [kniː] |
ساق پا | Schienbein | [ʃiːnbaɪ̯n] |
اجزای حیاتی بدن به آلمانی
همه ما میدانیم که اجزای درون بدن، از اهمیت زیادی برخوردار هستند و به عنوان اجزای حیاتی بدن، نقش اساسی در بدن ایفا میکنند. بنابراین مهم است که بخشهای داخلی بدن را نیز به زبان آلمانی بلد باشید. در این بخش از آموزش واژگان بدن در آلمانی، به اجزای درونی و حیاتی بدن میپردازیم.
واژه فارسی | واژه آلمان | تلفظ |
مغز | Gehirn | [ɡəˈhɪʁn] |
مخچه | Kleinhirn | [ˈklaɪ̯nˌhɪʁn] |
ساقه مغز | Stammhirn | [ʃtamhɪʁn] |
قلب | Herz | [hɛʁt͡s] |
ریهها | Lungen | [ˈlʊŋən] |
کلد | Leber | [ˈleːbɐ] |
مثانه | Blase | [ˈblaːzə] |
کلیهها | Nieren | [ˈniːʁən] |
معده | Magen | [ˈmaːɡn̩] |
رودهها | Gedärme | [ɡəˈdɛʁmə] |
آپاندیس | Blinddarm | [ˈblɪntˌdaʁm] |
استخوانها | Knochen | [ˈknɔxn̩] |
مغز استخوان | Knochenmark | [ˈknɔxn̩ˌmaʁk] |
عضله | Muskel | [ˈmʊskl̩] |
لوزهها | Mandeln | [ˈmandln] |
حنجره | Kehlkopf | [ˈkeːlkɔp͡f] |
دیافراگم | Membran | [mɛmˈbʁaːn] |
کیسه صفرا | Gallenblase | [ˈɡalənˌblaːzə] |
اندام تناسلی | Genitalien, Geschlechtsorgane | [ɡeniˈtaːli̯ən], [ɡəˈʃlɛçt͡sʔɔʁˌɡaːnə] |
تخمدانها | Eierstöcke | [ˈaɪ̯ɐˌʃtœkə] |
رحم | Uterus | [ˈuːtəʁʊs] |
پروستات | Prostata | [ˈpʁɔstata] |
غدد لنفاوی | Lymphknoten | [ˈlʏmfˌknoːtn̩] |
حلق | Rachen | [ˈʁaxn̩] |
نخاع | Rückenmark | [ˈʁʏkn̩ˌmaʁk] |
طحال | Milz | [mɪlt͡s] |
تیروئید | Schilddrüse | [ˈʃɪltˌdʁyːzə] |
مویرگها | Kapillaren | [kapɪˈlaːʁən] |
کاربرد واژگان اعضای بدن به آلمانی در جملات روزمره
کلمات مربوط به اعضای بدن به آلمانی، از جمله کلمات ضروری هستند که در مکالمات روزمره کاربرد زیادی دارند. یادگیری کلمات و اصطلاحات بدن به آلمانی به ما کمک میکند تا به هنگام زندگی در کشور آلمان، بتوانیم جملاتی در مورد بدن و اعضای آن بسازیم و نیازهای خود را برطرف کنیم.
دانستن اعضای بدن به زبان آلمانی، شما را به واژگان مفیدی مجهز میکند که میتوانید نه تنها به هنگام مراجعه به پزشک، بلکه در مکالمات روزمره و زمانی که در مورد احساسات، حرکات و ظاهر خود و دیگران صحبت میکنید نیز از آنها استفاده کنید. در ادامه، ضرورت و کاربرد واژگان اعضای بدن به آلمانی در جملات روزمره به همراه چند مثال آورده شده است.
- مراجعه به پزشک و بیمارستان و دریافت خدمات پزشکی
موانع زبانی و بلد نبودن کلمات مربوط به اعضای بدن به آلمانی در زمانهای اورژانسی که به پزشک و خدمات درمانی نیاز دارید، میتواند بسیار چالشبرانگیز باشد. دانستن اینکه چگونه بدن خود را به زبان آلمانی توصیف کنید و در مورد آسیبها و مشکلات جسمی خود صحبت کنید، بسیار مهم است و میتواند زندگی شما را نجات دهد.
برای مثال: Doktor, seit letzter Nacht spüre ich Schmerzen in Herz und Brust. ( دکتر، از دیشب دردی را در قلب و قفسه سینه خود احساس میکنم.)
- بیان اصطلاحات
از آنجایی که بسیاری از اصطلاحات آلمانی مربوط به قسمتهایی از بدن هستند، برای درک آنها، به واژگان مرتبط با بدن نیاز دارید.
برای مثال: اصطلاح Ganz Ohr sein که در آن واژه Ohr به معنای گوش به کار رفته، به معنای سراپا گوش بودن است.
- تعریف کردن
زمانی که کسی را به اندازه کافی نمیشناسیم که شخصیت او را تعریف کنیم، یک راه آسان برای تعریف کردن از کسی، تعریف از ظاهر او است. به همین دلیل، دانستن برخی واژگان اولیه مرتبط با بدن ضروری است.
برای مثال:
“Du hast schöne Augen” ( چشمان زیبایی داری).
“Ich mag deine Haare” (من موهایت را دوست دارم).
نتیجه گیری
صحبت راجعبه بدن و اجزای آن، یکی از موضوعات رایج هر زبانی از جمله زبان آلمانی است. از همین رو، اگر در حال یادگیری زبان آلمانی هستید، یکی از مهمترین مجموعه واژگانی که باید یاد بگیرید، واژگان مربوط به اعضای بدن به آلمانی است.
یادگیری نام اعضای بدن به زبان آلمانی میتواند به شما در درک بهتر نحوه عملکرد زبان کمک کند و این امکان را بدهد که بتوانید در شرایط مختلف، راجع به بدن خود صحبت کنید. در این مقاله از آموزشگاه جرمن لنگوئیج، تلاش کردیم تا به طور کامل، به آموزش واژگان بدن در آلمانی بپردازیم.
به یاد داشته باشید که اگرچه خواندن مقاله یکی از راههای آموزش رایگان زبان آلمانی است، اما کافی نیست و باید در کنار آن، در کلاسهای زبان آلمانی شرکت کرده و تلاش و مطالعه فراوان داشته باشید.
سوالات متداول
۱. کلمات آلمانی برای اجزای صورت چیست؟
بسیاری از کلمات آلمانی مرتبط با صورت، ریشههای مشترکی با کلمات انگلیسی مشابه خود دارند. به عنوان مثال، کلمه آلمانی “der Arm” به معنای بازو، “die Lippen” به معنای لب و “die Nase” به معنای بینی هستند.
۲- شکل جمع کلمات مربوط به اعضای بدن در آلمانی چگونه ساخته میشوند؟
در آلمانی، برای ساخت شکل جمع کلمات مربوط به اعضای بدن، باید “-en” را به اسم مفرد اضافه کنید. به عنوان مثال، “der Zeh” (انگشت پا) به “Die Zehen” (انگشتان پا) تبدیل میشود. یا “das Auge” (چشم) به “die Augen” (چشمها) تبدیل میشود.